خلاصه داستان : زمانی که یک دستگاه قدیمی و اسرارآمیز توسط افرادی کشف و بازسازی می‌شود میکی ماتسون و دوست جدیدش سالی باید به حل مشکلاتی که این دستگاه در پی خواهد داشت بپردازند …

خلاصه داستان : "میکی" قهرمان و بهترین دوستش "سالی" مجبور می شوند برای نجات کشور از دست نقشه های شیطانی یک دریاسالار به ماموریتی غیر ممکن بروند...

خلاصه داستان : یک زن جوان خود را در مسافر خانه ای وسط یک جاده می بیند که اصلاً نمیداند کجاست و یا چطوری به آن جا امده است. اما کم کم که فکر میکند یادش می آید که او دل به سفری خشونت آمیز زده برای گرفتن انتقام از مردی که باعث مرگ عشقش بوده است...

خلاصه داستان : فیلم داستان رسوایی "بلک ساکس" را روایت می کند. تیم "واست ساکس" شیکاگو که دستمزد کمی را دریافت می کرد، در ازای دریافت رشوه می پذیرد مسابقات جهانی سال 1919 را واگذار کند...

خلاصه داستان : آخرین بازمانده رنجرهای تگزاس که از یک حمله غافلگیرانه ای که توسط بوچ کاوندیش ترتیب داده شده بود جان سالم بدر برده، اکنون بعنوان یک مرد نقاب دار بازگشته تا انتقام بگیرد...

خلاصه داستان : بیماران یک آسایشگاه پس از اینکه مراقبشان مریض شده و در بیمارستان بستری می شود، تصمیم میگیرند برای تماشای مسابقه بیسبال به شهر بروند، اما در میانه راه گم شده و در شهر نیویورک سرگردان می شوند، تا اینکه مجرمانی پیدا می شوند و برایشان دردسر درست می کنند...

خلاصه داستان : شش میهمان به یک خانه ی عجیب و غریب دعوت شده اند تا با استفاده از امکانات موجود در خانه به بررسی و حل یک معمای قتل در آنجا بپردازند...

خلاصه داستان : «گومس آدامز» (جولیا) با همسرش، «مورتیشا» (هیوستن)، دو فرزندش، «ونزدی» (ریچی) و «پوگسلی» (ورکمن) و مستخدمان وفادارش، «تینگ» (که دستی بریده از مچ است) و «لورچ» (استرویکن)، زندگی نامتعارفی را در قصری عجیب و غریب می گذرانند. «گومس» به دنبال «فستر»، برادر گم شده اش است و وکیل حقه باز خانواده (هدایا) می کوشد مردی به نام «گوردون» (لوید) را به جای «فستر» جا بزند و املاک «آدامزها» را تصاحب کند.

خلاصه داستان : «دنیس»، بچه ی شیطان شش ساله، زندگی را برای یکی از همسایه ها، یعنی «آقای ویلسن» بدعنق (ماتو) سخت می کند...